azlyrics.biz
a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z 0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 #

amir reghab - afarineshgh lyrics

Loading...

متن آهنگ آفرینشق از امیر رقاب

دور افتاده بود
هیچ چیز نبود و او همه بود
بزرگ بود ، بزرگ بود ، بزرگ تر از خودش
همه چیز درون او حتی برونش
کلمه نبود ، انرژی نبود
نور و تاریکی نبود
نبود بود نه نیست بود
نه نیست نیست نبود نیست
نه رنگ لاجوردی نه نیلی
نه بی رنگی کبود
عشق دلیل خلق جاودانه بود
خلق یک بیت شعر بود ، شاعرانه بود
شعر عاشق خلق شدن به دست من
من کارم خلق شعر عاشقانه بود
آفرینش استعداد عشقه
نور باعث جوشش چشمه
زیبایی اگه زیباست در کنار زشته
تصور غیر ماده در ماده
کاملا ممکن نیست
خودتو بشناس خودت نصف این راهی
شمشیر بزدل نیست
علت العلل خلق نور و هیچ در ازل
خلق مستزاد در غزل
کارگاه آفرینش ، برنامه ریزی با ریز ترین بینش
انفجار بیگ بنگ و چینش
هفت آسمان در هفت روز
زمین ، زمان ، مکان ، جاذبه ، فضا ، توان
نفس و روح و ابلیس و عشق و فکر و قدیس
خلق ماده با تک ماده
بعد نر و ماده
اوج پیچیدگی در عین حال ساده
دریا قطره خلق کرد
قطره جزئی از دریاست
دریا جزئی از قطره ست
دلیلی نبود و همه زندگی بودن من و تو بود
دلیلی نبود و همه زندگی بودن من و تو بود
ما مشتق ایم
ما عموم و خصوص مطلق ایم
دزد و قاضی و شاهد
کشف این راز میّسر نیست در لباس جامد ، مایع ، گاز
طبقات مختلفی خلق شد و
بیهوده بودن همه نقض شد و
طبقه پایینی به طبقه بالایی احاطه نداره ولی
طبقه بالایی به طبقه پایینی احاطه داره اما
طبقه لاهوت یا منبع به همه طبقات
بالا و پایین ، طول و عرض و ارتفاع و حجم
فائق مثل جرقه و صاعقه
لاهوت ، جبروت ، ملکوت ، ناسوت
عالم محسوسات ، عالم طبیعت
هیچ ، هست
تماما زمینه خلق موجودی خاص بود
در میان زغال سنگ ها الماس بود
خوی فرشته ، فکر رب النوع
جسم ماده ، نفس شیطان ، با اسم انسان
روح رب النوار دمیده شد در خاکی از عرض دور افتاده
با دو مزیت ، قلب و مغز
اولی برای کشف عشق
دومی برای درک و فکر
دو جنس ، موافق و مخالف هم
آدم حوا ، معادل معادل هم
در سجده گاه روز نحس
بدترین سکوت در اوج بحث
بد ترین نوع عشق ، عشق سه طرفه ست
عشق مثلّث
ابلیس عاشق خدا بود
خدا عاشق انسان بود
و انسان عاشق خودش
کلمه ساخته شد و انسان همه چیز را نام گذاری کرد و
به خوش تشبیه کرد و جسمیت داد
به خدا و هیچ و جاودانگی ذهنیت داد
از هم پاشیدند ، با اینکه هر سه
انعکاس یک چیز اند
زمین جان گرفت
پروتوپلاسم کاشته شد نگاشته شد
آغاز مسخ ، انتقال از عرش به فرش
پا به جای پَست ، نا ممکن
بعد از عدم ، بعد از ازل
بعد دشت امکان به فلات عدن
رسید به بهشت بَرین ، زمین
زیاده خواه به دنبال میوه معرفت
میوه خدا گونه بودن و بازگشت به منبع اصلی
جدا شد بدون هیچ بحثی ، طرد شد و نفرین
هزاران جهان موازی ساخته شد
جهان گداخته شد ، تازه فهمیدم
انالحق منصور چیه
منصور چیه بازار شام تار
تازه فهمیدم توو شعر سعدی و خیام چیه کام یار
ما در خلق خویش شریک ایم
ما برای خود بدی نمیخواهیم
انتظار تنها درمون تنهایی هاست
نقاش تنها دلیل خلق نقاشی هاست
هم نقش ایم هم نقاش
یک ذره از پهناش ، بهشت اتصال بی واسطه با او
جهنم جاودانگی به دور از او
یا هو یا هو یا هو
خستگی و پوچی و زمان و مکان مختص به جسم ماست
قطره بعد چرخه به دریا برنمیگرده؟
این اشتباه ست
عبس نیست ، ما تُنگ ایم و گنجایش دریا نداریم
رزم و بزم و عزم و غضب و عزل و بذر و نذر و رذل و فضل
درون این دریا ست ، کوه با سنگریزه ها سرپا ست
طبیعت زیباست ما به دنبال نقاشی میگردیم
بعد این جسم میفهمیم ، کائنات و ما تصویر توی آینه ایم
تجلی از علت العلل ، او حقیقت و ما مَجاز ایم
ما دلیل انرژی اعظم حجاز ایم ، یکی میکنه اودوس رو تنظیم
کائنات ام که تعظیم ، هفت میلیارد سرباز بدون شوالیه
کره زمین ام یه کره شمالیه (با خودت صادق باشی)
با خودت صادق باشی هدایت میشی
ما به سوی فهم روانه ایم ، با لطافت عاشقانه زنانگی



Random Lyrics

HOT LYRICS

Loading...