azlyrics.biz
a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z 0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 #

hadi pakzad - mercurial fountains lyrics

Loading...

“فواره‌های جیوه‌ای”

من ساکن سرزمینی که از قلمروی خدا
با دیوارای شیشه ایِ بلندی شده جدا

پیش از تبعیدِ من خدا روحو از پیکرم مکید
و تو فرشته ای بودی که روحمو در تو دمید

تراشه های تبعیدی شب ها در امتدادِ مرز
در کمینِ تصاحبِ قلبِ فرشته های هرز

و من که روحم گم شده تو خواب حس می کنم بویی
گاهی تصویرِ مبهم از تحققِ آرزویی

عطرِ گیاهِ تازه ای زیر پای برهنه تو
حس می کنم این وَرِ مرز و ارتعاشِ خنده تو

فواره های جیوه ای که می بارن روی تنت
با وزشِ بادِ مرطوب سُر می خورن رو بدنت

از پشتِ شیشه های مرز گاهی زل می زنی به من
فکر می کنی نقاشی‌ام، تصویرِ ذهنیِ یه تَن

فکر می کنی من محصولی از چرخه ی طبیعتم
طوفانِ ساحلی گاهی تا لبِ مرز میارتم
تو هیچ ایده ای نداری که من خودِ بیگانه تم
و تو آرومِ روحمی و من خودِ بیگانه تم

تو هیچ ایده ای نداری که تو همه وجوهمی
سلول های قلبمی، زیر ذره های روحمی

تو هیچ نمی دونی که تو همون منِ دیوانه‌ای
تو برای روح خسته م زیباترین پیمانه‌ای

و ابرها پایین میان و رو شیشه پر نم می شه
و صورتت با لبخندی از دیدم محو و کم می شه

هادی پاکزاد



Random Lyrics

HOT LYRICS

Loading...