azlyrics.biz
a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z 0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 #

kourosh yaghmaei - safar (journey) lyrics

Loading...

شب اندوهگین دردناکی بود و میبارید

تو میرفتی و با تو آسمان میرفت و شب میرفت

تو میرفتی و بی تو آسمان میماند و شب می مُرد

تو میرفتی و بی تو آسمان میماند و شب می مُرد

نمیدانم آنکه با ما بود و دانم آنکه با ما بود

تورا می بست و میبُرد و مرا می خست و می آزرد

تو می رفتی و من آرام در خود گریه میکردم

غمم بر هر رگ نازکتر از مو نیشتر می زد

زمین می بُرد با خود شهرها و آشیان ها را

کبوترهای دست تو به حسرت بال و پر می زد

در آن شب بی تو در من دست مرموزی تکان می خورد

در آن شب بی تو در من پای سنگینی صدا می کرد

تو بودی در شبی تاریک و باران خورده دستی سرد
درون آشیان گرم و خاموشی شنا می کرد

نمیدانم چرا آن شب چنین احساس می کردم

که گویی خواب میبینم شبی تردست و طوفانی

درختان شاخه هاشان استخوانی گشته خون آلود

فتاده آشیان ها در کف باد پریشانی

فتاده آشیان ها در کف باد پریشانی

ترانه آهنگ سفر از کوروش یغمایی

در آن شب بی تو در من پای سنگینی صدا می کرد

تو بودی در شبی تاریک و باران خورده دستی سرد

درون آشیان گرم و خاموشی شنا می کرد

نمیدانم چرا آن شب چنین احساس می کردم

که گویی خواب میبینم شبی تردست و طوفانی

درختان شاخه هاشان استخوانی گشته خون آلود
فتاده آشیان ها در کف باد پریشانی

فتاده آشیان ها در کف باد پریشانی



Random Lyrics

HOT LYRICS

Loading...