ramesh - tehroon lyrics
این روزا هر جا هوا هوای بارش میشه
نوبت درد دل و قصهی رامش میشه
هموطن تو میدونی، نه شاعرم من، نه ادیبم
اهل آوازم و تو دیار غربت یه غریبم
بذارین منم بخونم واستون ترانهام رو
که سه ساله سیل برده پی و سقف خونهام رو
بچههای شهر من عالمی داشتیم همهمون
یادتونه شبای بیغمی داشتیم همهمون
آی آدمای تهرون دلم تنگه برای شادیاتون
دلم تنگه به خاطر صفاتون
شهر خوب خاطراتم
من فدای خاک پاتم
تهرون ای عزیز تنها
ای برایم خواب و رویا
دل میخواد حرف بزنه
آخه این دل توی سینه
داره پر پر میزنه
یاد اون سر پل تجریش
صدای گردو فروشا
یاد باغای بهاری
حرفای مستا و هوشا
دلم رو خون میکنه
چی بگم من
که خیالش من رو داغون میکنه
تهرون ای عزیز تنها
ای برایم خواب و رویا
یاد شرق و مغرب و سمت شمالت
یاد بیداریا و خواب و خیالت
یاد اون غروب آفتاب توی رویا
که میریزه خون خورشید توی آبا
چشام رو تر میکنه
غصههای دل دیوونه م رو بیشتر میکنه
ای پر از خاطرهها
من رو صدا کن
خودت از دربه دری
من رو رها کن
ای پر از خاطرهها
من رو صدا کن
خودت از دربه دری
من رو رها کن
شهر خوب خاطراتم
من فدای خاک پاتم
تهرون ای عزیز تنها
ای برایم خواب و رویا
Random Lyrics