azlyrics.biz
a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z 0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 #

salome mc - odium | رسوا lyrics

Loading...

رسوا از سالومه امسی

[بخش ۱]
ایستاده ام، دستی روی سرم
می خواند حکایتی از خواری دختی که آموخت

تا زانویم هم نیست این کهنه لباس سفید
زوزه باد موسمی
چک چک بارون

الف الف … ب ب …
به نام مقاوله
به منزله عبرت قافله

بزن بزن، سنگ
بزن بزن، ننـگ

[بخش ۲]

از این غروب دیگه نیست پایین‌تر
از این خروج دیگه نیست بالین پر
قلبی شکست و غروری به فاک رفت
مغزی درشتناک کف پاش صافتر

یکی بود، یکی نبود، قصه بخار شد
یکی زد، یکی خورد، خیل غبار شد…

ایستاده ام با داغی رو سینه ام از قلب دریده ام
مجاور تیغم شاهرگ کلبی ام

دعوی من نیست دیگر هیچ غیر می عسل آب خلیج
ازیر اخترها، رفاقت گرگها، آتش بی فریب

الف الف … ب ب …
به نام مقاوله
به منزله عبرت قافله

بزن بزن، سنگ
بزن بزن، ننـگ

[بخش ۳]

من رو تو ساختی، من رو تو کافتی
کودکیم از در بیرون انداختی
نمی بخشم ولی فراموش می کنم
جای کینه رواقی در آغوش می کنم
آره من ننگینم… نیست واسم شنگیدن

هر ضربه شکافی جاوید بر خرقه ام
لکه ای مصر رو قمـــــــــاش باورم

یک بار… یک بار… یک بار دیگه بزن

و می شکنم

فردا اگر من بمیرم کسی نخواهد دانست
مادرم رسواتر از من، پدرم هست غافل

الف الف … ب ب …
به نام مقاوله
به منزله عبرت قافله

بزن بزن، سنگ
بزن بزن، ننـگ

فردا شاید بمیرم … عاقبتم ببینند …



Random Lyrics

HOT LYRICS

Loading...