azlyrics.biz
a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z 0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 #

shahyar ghanbari - atashfeshane no lyrics

Loading...

۱۳۴۹-۱۹۷۰
آغاز فصلی ديگر
ما دوباره پوست می اندازيم
با قصه ی دو ماهی
در خانه ای پشت سينما پاسيفيک
جاده ی قديم شميران، كوروش كبير
يا هرچه كه نام دارد

بابک اهميت اين قصه را باور می كند
هر دو می دانيم كه جز صدای تو هيچ صدایی قصه گوی ما نخواهد بود
من از يك شكست عاشقانه برمی گردم
و تو اما هم چنان وفادار به مردت و پسرت
ستاره ی ستاره ها شده ای
تو هم قصه ی دو ماهی را باور داری
و می دانی كه يک حادثه ی بزرگ پيش روست
كمپانی صفحه مخالفت می كند
صاحبش می گويد
مردم از تو چنين ترانه ای را نمی پذيرند، اين كار را بايد به برنامه ی كودک راديو سپرد
من و بابک پا می فشاريم
كمپانی هم چنان قصه ی دو ماهی را باور ندارد
می گویيم اگر كار با شكست روبرو شد، خسارتتان را ما به گردن می گيريم
تو هم مقاومت می كنی و سر انجام قصه ی دو ماهی در كوچه ها هم چون رودی مذاب
جاری می شود
انگار كه از آتشفشان عشق سر زده است

شاعران بزرگ همه قصه ی دو ماهی را باور دارند
هوشنگ ابتهاج (سايه) غزل سرای ناب
به من می گويد كه شاملو اين ترانه را بسيار دوست می دارد
سايه می گويد
مصرع “دلش آتيش بگيره” را “دل شاديش بگيره” می شنيدم
می گويم زيباتر است
يادم باشد كه برای دل شاعر از اين پس چنين بخوانم

دل شاديش بگيره، دل اون خونه خراب
ديگه نوبت منه، سايه اش افتاده رو آب
بعد ما نوبتِ جُفتای ديگه ست
روز مرگ زشت دل های ديگه ست
ای خدا كاری نكن يادش بره
كه يه ماهی اين پایين منتظره
نمی خوام تنها باشم، ماهی دريا باشم
دوست دارم كه بعد از اين توی قصه ها باشم



Random Lyrics

HOT LYRICS

Loading...