azlyrics.biz
a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z 0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 #

bamdad – taleban lyrics

Loading...

[ابتدا]
داستان هایی شنیده بودیم که وقتی طالبان صدای خنده کودکان را می شنود، به زور وارد خانه شده و تخته ها را خرد میکند
طالبان، ما را مانند یک عروسک ….

[قسمت اول]
هه، اینا که قصه‌س
میدونی چی واقعیه؟ تقدیر و قسمت
میدونی چی واقعیه؟ جایزه صلح نوبل
پایین پا جسد، بالای سر اف+۵
میدونی چی واقعیه یا نه؟
ما سگیم پی استخونیم منتظر بشکن
اینا که حرف من و تو یه پردیس داریم
پشت چشامون که میگه جای من نیست
بین هم‌نوعای گرسنه، منم درشت و درسته
میپزم واقعیتو بجو باد کنه دو لپت
میدم به خوردت گه، با مقداری مشخص اخبار
میدونی واقعیت چیه، خوب میشه فردا
همه چی ارزون میشه، پول میشه حلوا
من سر خاکتون میام، با رپ روحتونو میگام
مهم نیست اعتقاد داری یا نداری به ارواح
من اهل زانو نیستم لای لاشخورای سرپا
وقتی وزیر خوابه، که چی حرکت سرباز؟
من خیلی وقته باورم شده دروغ درمان
لخت سر سرما، متاعشم توتون و هوا
عرق نریز، عرق نوش، تف تو باقی فصلا
بجز این چی میشه مسکن توی این سگدونی
یا ببخشید، ببخشید، زمین پر از مهر
از این روزگار شکوفای امن و خجسته
مملکت گل و بلبله، چی بگم از دل، هان؟
[همخوان]
میدونی واقعیت چیه؟ تو دلت واقعیت میخواد
پس بشین و هیچی نگو، صبوری کن طاقت بیار
تو پس شهر ببین تو اخم صورتا
نشونی دارن از خروش خشم خون تو رگا
مردم جنگ زده که جنگ بهشون چک زده
هر سیاست مداری وعده ای داده رو دست زده
آشفته بازاریه که لال میشه عربده
دستور سر به تن گیر میکنه تو گردنه

[پل]
نفستو حبس کن ببین چه راحت
آزادی شد برده عقربه ساعت
تموم عمر شکل ارتعاش فریاد شده
گاهی زور باقی ظلم، بدون استراحت
این خیابونا مال ماست، یادمون نرفته
دیگه خیال خوش نداریم که شنوای حرفه
کار از کار گذشته تموم شده رفته
پوکه و خون لوازم تحریر بچه
افسردگی تموم عمرتو
مثل شادی واقعی حقیقت رو دیدنه
دستتو بذار رو گلوت و مشتش کن
بیدار شدن سخت تر از خوابیدنه

[قسمت دوم]
جوب میشه رود خون وسط خیابون بخون
ببین که چندتا دل گشنه میشن سیر شهرمون
اسیر دست اذرائیل جوخه های اعدام
تشییع جنازه عدالت و ادعای انسان
واقعیت مشته، درد داره، کبوده چشمات و
میکنه نماینده هرچی فحش کش دار
داره نفسای آخرت میرسه بشمار
پتک کاوه رو گلوته از فغان پژمان
واقعیت اینه که قدر روزات رو بدونی
تا میتونی بدزدی، بچاپی تا میتونی
تاریخ بخونی، ته قصه رو میدونی
ولی، مارو از خودت ندون
این مایی که میگم از خودش خیلی وقته دوره
پدرش عصبیه، مادرش صبوره
تک تک لحظات عمرش حرومه
کار به مشت رسیده، نگو اشکال زبونه
واقعیت مشته درد داره که باید زد گه
گاهی خیره شر کنید به باورم شرارتم
میتونه گل بگیره در درد بشر رو موقت
پرده نمیدونم خندید به طاقتم
[همخوان]
میدونی واقعیت چیه؟ تو دلت واقعیت میخواد
پس بشین و هیچی نگو، صبوری کن طاقت بیار
تو پس شهر ببین تو اخم صورتا
نشونی دارن از خروش خشم خون تو رگا
مردم جنگ زده که جنگ بهشون چک زده
هر سیاست مداری وعده ای داده رو دست زده
آشفته بازاریه که لال میشه عربده
دستور سر به تن گیر میکنه تو گردنه



Random Lyrics

HOT LYRICS

Loading...