ehsan ziya – parakandeh-rooz lyrics
Loading...
آفتاب، پای باختر نرسید
تیرهی شب، عاقبت سر نرسید
تنها بود؛
ساتن دستارش پروا بود،
دلهره پیدا بود
میباخت
روز،این گرداب سرد
پارهی درد، تا ابد سر نکشید
لیق چشمش، تا به آخر نکشید
تنها بود،
معطل فردا بود
میباخت، به عقب برمیگشت؛
آوار
بیزار، پی آخر میگشت اینبار
Random Lyrics
- ray peterson – suddenly lyrics
- james baley – keep the light on lyrics
- kollegah – der ritter lyrics
- youareslowlykillingme – nächstes bier lyrics
- cargobrown – l i f e lyrics
- area (il) – i’ll gather flowers lyrics
- yama – 希望論 (kibouron) lyrics
- freesass – all over lyrics
- rogério skylab – cantos de maldoror lyrics
- 1mill – again (original/alt version) lyrics